سرمقاله

برنامه توسعه یا فقط انشاء؟ ‪/‬ پیمان مولوی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • نخستین برات الکترونیک تضمین شده توسط شبکه بانکی صادر شد
  • حمایت ایرانسل از رویداد استارتاپی «هوش مصنوعی از داده تا ثروت»
  • کیوسک‌های دیجیتال نخستین اپراتور سلامت کشور رونمایی و نصب شد
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 15201  |  صفحه ۱۱ | ایران و جهان  |  تاریخ: 13 شهریور 1402
    پایان پدرخواندگی فرانسه در قاره سیاه
    خاتمه طرح فرانس‌آفریک
    با اعلام کودتای نظامی ۳۰ اوت (۸ شهریور) در گابن در ادامه موج کودتاها در کشور آفریقایی دیگری با روابط نزدیک با فرانسه، تکه دیگری از پازل در حال تکمیل تحولات قاره‌ای که هژمونی سنتی غربی را پس می‌زند، چیده شد و زنگ خاتمه بازی را برای کشورهایی چون فرانسه که در قالب طرح‌های نوین به اجرای سیاست‌های استعماری خود مشغولند، به صدا درآورده است.
    یکی از این طرح‌ها فرانس‌آفریک است که با وجود آنکه دولت فرانسه همین امسال پایان آن را اعلام کرد، همچنان کلیدواژه اخبار پوشش کودتاها در کشورهای آفریقایی است.
    فرانس‌آفریک یا استعمار نوین
    به گزارش ایرنا، فرانس‌آفریک اصطلاحی که به طرح همکاری‌های فرانسه با مستعمرات سابقش در غرب آفریقا و در زمینه‌های اقتصادی، پولی، نظامی و دیپلماتیک اطلاق می‌شد، به تدریج با آشکار شدن مظاهر مداخله فرانسه و ایفای نقش پدرخواندگی در این کشورها که به دشواری توانسته بودند استقلال خود را بازیابند، بار معنایی منفی به خود گرفت و امروز بیش از هر واژه دیگری به جای استعمارگری نوین فرانسه در گفتمان سیاسی آفریقا کاربرد دارد.
    اصطلاح فرانس‌آفریک در هفته‌ها و ماه‌های اخیر بیش از همیشه در رسانه‌هایی که اخبار کودتاهای پی در پی در کشورهای آفریقایی را مخابره می‌کنند، دیده و در عباراتی چون «پایان پروژه فرانس‌آفریک» آشکارا به استعمار نوین فرانسه با ادامه مداخلات مستقیم و غیرمستقیم در کشورهای مستعمره سابق، اشاره می‌کند. زنجیره‌ای از کنار زدن دولت ها با برخورداری از حمایت مردمی در آفریقا، اراده ملت‌های آفریقایی را به پایان دادن هم‌زمان به بقایای کهنه و اشکال جدید مدل استعماری فرانسه نشان می‌دهد.
    در این زنجیره، وقایع گابن، مهد پروژه فرانس‌آفریک، به‌عنوان ششمین کشور در فهرست کودتاهای سال‌های اخیر در قاره آفریقا، معنادار است. این کشور سال‌ها روابط خود را با استعمارگر سابق، مستحکم نگاه داشته بود تا آنکه پدیده جهانی شدن این ارتباط را به تدریج تضعیف کرد تا جایی که امروز پاریس، در مقابل افزایش احساسات ضدفرانسوی در میان ملت های آفریقایی همانند دیگر کشورهای اروپایی فقط نظاره‌گر وقایع است.
    همه‌گیری کودتا در آفریقا سال ۲۰۲۱ از گینه آغاز شد. چاد و مالی در همان سال، بورکینافاسو در سال ۲۰۲۲ و نیجر همین امسال شاهد کودتا بودند. فرانسه که با لحن تند به تحولات نیجر واکنش نشان داده بود، امروز در برابر کودتا در گابن، واکنش محتاط‌تر و منفعلانه‌تری دارد.
    به گفته کارولین روسی (Caroline Roussy)، مدیر پژوهش موسسه روابط بین الملل و راهبردی فرانسه، امانوئل مکرون رئیس جمهوری این کشور پیشتر در سفر امسال خود به گابن از پایان طرح فرانس‌آفریک خبر داده بود.
    فرانسه عملا مدتهاست که دست‌کم در عرصه سیاسی قدرت مداخله در امور کشورهای آفریقایی را نداشته است. حتی اگر بدانیم فرانسه به واسطه سفرای خود تلاش کرده تا میان دولت‌های برکنار شده و مخالفان و کودتاچیان میانجیگری‌هایی صورت دهد، دست‌کم به شکل مستقیم به دلیل پیچیدگی وضعیتی که با آن مواجه شده امکان مداخله سیاسی دیگری ندارد.
    هرچند که به ظاهر فرانسه در کودتای نیجر نیز به محکوم کردن کودتا و حمایت از رئیس جمهوری برکنار شده اکتفا کرد اما لحن تند پاریس و سابقه مداخلات سیاسی‌اش سبب شد تا مردم نیجر که از کودتاچیان حمایت کردند، پاریس را به تلاش برای ایجاد درگیری و رویارویی نظامی متهم کنند.
    پاریس در واکنش به مساله گابن تلاش می‌کند تا برای جلوگیری از دامن زدن به احساسات ضدفرانسوی و به اتکای روابط بهتری که با لیبرویل دارد، در صورت لزوم نقش میانجی را ایفا کند. با این حال مکرون در اظهاراتی پیش از کودتای گابن تلاش کرد تا به تحولاتی که ادامه نفوذ فرانسه در آفریقا را نشانه رفته است، اشاره کند. در حالی که کودتاگران در نیجر خروج دیپلمات‌های فرانسوی را خواستار شده بودند، مکرون اتهام «پدرسالاری» فرانسه در آفریقا و هچنین قرار گرفتن پاریس در موضع «ضعف» را در این قاره رد کرد و افزود: نه پدرسالاری و نه ضعف. ضعف ها به بروز همه گیری کودتا در آفریقا منجر شده است.
    کارولین روسی در مورد «تاثیر رو به افول فرانسه در گابن» گفت: روابط بسیار نزدیک پاریس- لیبرویل که مهد فرانس‌آفریک محسوب می‌شد در طول زمان تغییر کرده و فرانسه نفوذ خود را از دست داده است.
    کارشناسان فرانسوی معتقدند روند فاصله گرفتن دولت گابن از فرانسه از سال ها پیش آغاز شده است و آن را به پیامدهای جهانی شدن و تنوع شرکای گابن در سال‌های اخیر مرتبط می‌کنند. به‌طوری که رسانه‌های فرانسوی نوشتند، علی بونگو در آخرین فیلم منتشر شده از او و درخواست کمکش از جامعه جهانی به انگلیسی صحبت کرده است در حالی که هنوز هم زبان فرانسه گسترش و گویش‌ بیشتری در گابن دارد.
    دلیل دیگر کاهش سطح ارتباط دو کشور پایان یافتن ذخایر اورانیوم و از دست رفتن بازار صنعت کشاورزی گابن مطرح می‌شود که فرانسه را بیشتر به سوی کشورهایی با ذخایر قابل دسترسی سوق داده است. اما نفت، منگنز و چوب، دارایی‌های مهم دیگر گابن است که فرانسه را وسوسه می‌کند.
    بسیاری از کارشناسان یکی از دلایل اصلی ادامه طرح فرانس‌آفریک را نیاز پاریس به ذخایر معدنی و سوخت کشورهای آفریقایی می‌دانند که در قالب این طرح و در پوشش حمایت از دولت‌های مرکزی، امتیازات قابل توجهی را در این زمینه عاید پاریس می‌کرد.
    به هر روی فرانسه همچنان منافع قابل توجهی در گابن دارد؛ هم اکنون در این کشور ثروتمند آفریقای مرکزی بیش از ۸۰ شرکت تابعه از شرکت‌های فرانسوی با مجموع گردش مالی نزدیک به ۳ میلیارد یورو، مشغول فعالیت هستند. حدود ۳۵۰ فرانسوی در شعب این شرکت‌ها کار می‌کنند. فرانسه همچنین از سال ۱۹۶۰ میلادی یک پایگاه نظامی در این کشور دارد.
    بیداری در آفریقا؛ مرحله‌ای برگشت‌ناپذیر
    روند تحولات سیاسی در آفریقا، این قاره را در آغاز فصل تازه‌ای قرار داده که کشورها خودشان، شرکای سیاسی، اقتصادی یا سیاسی خود را انتخاب می‌کنند. در همه کودتاهای اخیر، میزان احساسات ضدفرانسوی معیاری برای سنجش شکاف بین افکار عمومی، احساسات واقعی مردم و اجرای سیاست‌های عمومی توسط رژیم های مختلف و دولت‌های مشهور به نزدیکی با فرانسوی‌هاست. سرعت و شدت رویدادها به هیچ روی نشانی از تغییر شرایط به نفع فرانسه ندارد
    پس از هر کودتایی بلافاصله مساله کاهش نفوذ فرانسه در آفریقا مطرح می‌شود. روزنامه «لو تان» سوئیس در گزارشی با اشاره به اینکه وضعیت آفریقا به گونه‌ای شده است که همه از خود می‌پرسند «کودتای بعدی نوبت کیست؟» از نارضایتی ۷۰ درصد از مردم کشورهای آفریقایی از سیاست‌ دولت‌هایشان خبر داد. به این ترتیب،‌ مردم معضلاتی چون قاچاق مواد مخدر، تروریسم و ناامیدی فزاینده در میان جوانان را پیامد عملکرد دولت‌های فاسد و دست‌نشانده غربی یا مشخصا در موارد اخیر فرانسه می‌دانند.
    لو تان در این باره نوشت: در سال‌های اخیر، قاره آفریقا تغییرات اجتماعی و سیاسی بسیار سریعی را تجربه کرده است. این بیداری ناگهانی و روند آگاهی در جامعه آفریقا، برداشت‌های سنتی اروپا از این قاره را برهم زده است. در جریان این بیداری، جوانان به جای واگذاری ثروت عظیم کشورهای آفریقایی به غربی‌ها، دموکراسی بیشتر و تقسیم عادلانه منابع خود را مطالبه می کنند.
    کودتاهای اخیر نیاز به دموکراسی و شفافیت را نشان می‌دهد و پیامی آشکار از پایان هژمونی غربی در مستعمرات سابق فرانسه است. این که مقام های برکنار شده هنوز فکر می‌کنند با درخواست کمک بین‌المللی و یا بسیج هوادارانشان به کرسی قدرت خود باز می‌گردند، نشانه آن است که عمق و ماهیت تحولات اخیر کشورشان را درک نکرده اند.