سرمقاله

شارلاتانیسم در کشتی! / حجت اله اکبرآبادی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • اعلام بسته تخفیفی ایرانسل به مناسبت عید فطر
  • پخش تازه‌ترین تاک‌شوی تولیدی ویستامدیا در شبکه نمایش خانگی
  • اعلام جوایز سومین جشنواره رساله برتر مهندسی برق با حمایت ایرانسل
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 11091  |  صفحه ۳ | جامعه  |  تاریخ: 01 تیر 1402
    از دست‌داده‌ها و دستاوردهای زلزله رودبار و منجیل
    33 سال پس از فاجعه
    نیم ساعت از شروع آخرین روز از اولین فصل سال ۱۳۶۹ گذشته بود که تقریبا نیمی از ایران لرزید، لرزه‌ای که تا شعاع چندین کیلومتری از کانون خود یعنی رودبار و منجیل خسارات سهمگینی برجای گذاشت و دستکم منجر به مرگ ۳۵ هزار نفر شد. حادثه هولناکی که با گذشت ۳۳ سال همچنان در خاطر بسیاری مانده و نامش حتی برای افرادی که در هنگام وقوع آن زلزله متولد نشده بودند هم یادآور فاجعه‌ای بزرگ است؛ زلزله‌ای که شاید مهم‌ترین دستاوردش تدوین آئین‌نامه‌هایی برای افزایش ایمنی‌سازه‌ها در برابر زمین‌لرزه بود. به گزارش ایسنا، دور سوم مرحله گروهی جام جهانی ۱۹۹۰ در حالی به دیدار برزیل و اسکاتلند رسید که بنابود این دیدار با کمی تاخیر از تلویزیون ایران هم پخش شود. آن‌ها که تب جام جهانی را داشتند تا ساعات پایانی شب بیدارمانده و مشغول تماشای این دیدار بودند که در میانه آن زلزله‌ای به بزرگی ۷.۴  ریشتر بخش وسیعی از مناطق شمالی، غربی و مرکزی کشور را لرزاند، زلزله‌ای که در تهران، قزوین، گیلان، اردبیل، زنجان، همدان و ... احساس و خیلی زود مشخص شد که کانون آن در حوالی رودبار و منجیل است.  
    دیدار حساسی که گرچه تماشایش برای ایرانیان بسیاری نا تمام ماند، اما جان‌هایی را نیز در مناطق نزدیک به کانون زلزله نجات داد، آنها که خواب نبودند، فرصت بیشتری برای فرار یا پناه‌گرفتن یافته و البته بیش از ۳۵ هزار نفر نیز جان خود را از دست دادند. زلزله البته تا چند روز بعد نیز دست از سر آن مناطق برنداشت و قدرت خود را دستکم تا ۲۴ ساعت پس از وقوع زلزله اصلی با بیش از ۵۰ پس لرزه به رخ کشید. زلزله‌ای که نزدیک به نیم‌میلیون نفر را نیز بی‌خانمان کرد و به یکی از بزرگترین زلزله‌های قرن در ایران و جهان بدل شد. شدت این زلزله به حدی بود که اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس‌جمهوری وقت کشورمان در گزارشی از آن گفته بود: «سه شهر منجیل، رودبار و لوشان تقریبا با خاک یکسان شده و در این مناطق آب، برق و سایر لوازم زندگی مردم وجود نداشت.»
    این زلزله اما به گفته برخی از کارشناسان و مدیران وقت کشور، سرمنشاء اتخاذ یکسری تدابیر و وضع مقررات برای توجه به ایمن‌سازی سازه‌ها شد. روندی که گویا لازم بود تا با حادثه‌ای دیگر یعنی زلزله بم یک گام دیگر به جلو برود و مقررات ساخت و ساز در کشور را متحول و به‌روز کند.
    گام اول سازوکار مدیریت بحران پس از زلزله رودبار برداشته شد
    مرتضی اکبرپور، معاون پیشین سازمان مدیریت بحران کشور که در زمان وقوع زلزله رودبار در ستاد حوادث غیرمترقبه ریاست جمهوری حضور داشت، در گفت‌وگو با ایسنا درباره این زلزله و نحوه مدیریت بحران آن می‌گوید: «پس از وقوع زلزله در رودبار و منجیل ستادی به ریاست استاندار گیلان و با حضور مدیران دستگاه‌های اجرایی، خدماتی و درمانی در محل استانداری تشکیل و کمک و امدادرسانی در مناطق آسیب دیده آغاز شد. خسارات زیادی از این زلزله برجا مانده و نیاز به کمک‌های ملی و حتی بین‌المللی وجود داشت. چندین روستا به طورکامل تخریب شده بود، امکان تردد از جاده‌ها وجود نداشت و معلوم نبود که چند نفر در زیرآوار مانده یا کشته شده‌اند. ابعاد حادثه آنقدر گسترده بود که مسئولان کشوری و لشکری را به سمت محل وقوع زمین لرزه کشاند.»
    اگر پخش مسابقه فوتبال نبود، تلفات زلزله رودبار بیشتر می‌شد
    معاون پیشین سازمان مدیریت بحران کشور از جمله افرادی است که پخش فوتبال را دلیلی مهم برای کاهش شمار جانباختگان زلزله رودبار و منجیل می‌داند و می‌گوید: «اگر بخواهیم شرایط آن زمان را در نظر بگیریم، طبیعتا ساعت ۱۲ شب، زمان خواب اکثر مردم بود، اما در آن شب پخش یک دیدار حساس از مسابقات جام‌جهانی ۱۹۹۰ سبب شده بود تا افراد بیشتری برای تماشای این دیدار بیدار بمانند، همین موضوع سبب شد تا زودتر لرزه را احساس کرده و به موقع امکان خروج از خانه یا پناه گرفتن را پیدا کنند. معلوم نبود اگر آن شب این دیدار از صداوسیما پخش نمی‌شد، تعداد قربانیان زلزله چقدر افزایش پیدا می‌کرد.» وی ادامه می‌دهد: «بعد از این حادثه دولت وقت کار را به وزارت کشور واگذار کرد و اعلام کرد که این ستاد مراحل بازسازی و بازتوانی را در یک مصوبه هیات وزیران به وزارت کشور سپرد. آن زمان سازوکاری به نام مدیریت بحران در کشور وجود نداشت و همانطور که می‌دانید این سازمان و قوانین آن بعد از زلزله بم تشکیل شد. در آن زمان وزارت کشور وقت مناطق زلزله‌زده را به ۱۲ منطقه تقسیم کرد و هر منطقه را به یک استان کشور سپرد. در نهایت مناطق مشخص شد و ۱۲ استان تقسیم کار کردند تا سرعت کار به وجود آید و ساماندهی لازم انجام شود، شاید بتوان گفت که حالا مشابه این تقسیم‌بندی را در مورد استان‌های معین داریم و این یکی دیگر از تجربه‌هایی بود که از زلزله رودبار به دست آمد.»
    زلزله رودبار و ساختمان‌های ضدزلزله!
    اکبرپور اما آیین نامه ۲۸۰۰ را که امروز تحت عنوان آئین‌نامه طراحی ساختمان‌ها در برابر زلزله شناخته می‌شود، مهم‌ترین دستاورد و تجربه زلزله رودبار و منجیل برای کشور می‌داند و می‌گوید: «تا قبل از این زلزله ما دستورالعمل ویژه و مشخصی برای ساخت و ساز ایمن در برابر زلزله نداشتیم. حتی شکل امروزی سازمان نظام مهندسی نیز بعد از این اتفاق به وجود آمد. آیین نامه ۲۸۰۰در واقع مقاوم سازی را به عنوان دستورکار و اولویت نخست برای ساختمان‌ها تعریف کرده و به شکل سراسری ابلاغ کرد. پس از این آیین‌نامه بود که همه ساخت و سازها در چارچوب ایین نامه ۲۸۰۰ انجام شد و به نظرم تا حد زیادی هم موفق بود. حالا بگذریم که در برخی از موارد نظارت کافی وجود نداشت و خلاهایی هم مشاهده شد، اما در مجموع این مقررات تاثیر زیادی در افزایش ایمنی ساخت و سازها داشت.»
    مشارکت مردم و تشکل‌ها؛ گام سوم مدیریت بحران
    این کارشناس ارشد مدیریت بحران با بیان اینکه در زلزله رودبار گام اول مدیریت بحران با توجه به ایمن‌سازی برداشته شد، اضافه می‌کند: «در زلزله بم گام دوم این فرآیند با نظام‌مند شدن و ایجاد ساختار مدیریت بحران برداشته شد وحالا بهتر است پیش از آنکه حادثه هولناک دیگری رخ دهد، گام سوم این فرآیند برداشته شود. گام سوم شاید مهم‌ترین گام باشد و آن فرهنگ‌سازی و مردمی شدن مدیریت بحران است. حالا به نطرم به اندازه کافی قانون و مقررات در مورد ساخت و ساز و مدیریت بحران داریم و وقت آن رسیده که برای اجرای درست این قوانین مطالبه گری درستی از سوی تشکل‌ها و نهادهای مردمی انجام شود. همچنین لازم است که فرهنگ ایمنی مردم و باور آنان به این اصل مهم که وقوع زلزله را باور کنند، ارتقا پیدا کند. لازم داریم تا آموزش‌ها در مورد زلزله و مدیریت بحران وارد مدارس و حتی مهدهای کودک شود و متناسب با سن افراد آموزش‌هایی به آنان داده شود، نباید اینطور باشد که اگر خدای نکرده زلزله‌ای رخ داد، مردم هاج و واج یکدیگر را نگاه کرده و ندانند که چه کاری درست است، این‌ها باید از طریق آموزش انجام شود تا مردم هم به وظایف خود در هنگام بحران آگاه شوند و هم به وظایفی که دولت در قبالشان دارد، آگاه باشند.»
    تا وقوع بحران را باور نکنیم تحولی ایجاد نمی‌شود
    اسماعیل نجار، رئیس پیشین سازمان مدیریت بحران کشور نیز در گفت‌وگو با ایسنا می‌گوید: «زلزله رودبار، زلزله بم، زلزله سرپل ذهاب و ... یک چیز را نشان می‌دهد و آن اینکه همه باید وقوع بحران را باور کنند و تا زمانی که این باوروجود نداشته باشد، ممکن است هر اتفاقی رخ دهد. اگر باور به بحران وجود داشته باشد، نیاز به امادگی در برابر آن نیز در مردم ایجاد می‌شود و آن وقت مردم خودشان به سراغ یادگیری می‌روند. تصور کنید یک ساختمان در نهایت ایمنی ساخته و در برابر زلزله شش ریشتری و هفت ریشتری هم مقاومت کند، اگر ساکنان آن در هنگام زلزله رفتار صحیح را بلد نباشند، ممکن است در حین فرار آسیب ببینند. مگر مواردی نبوده که در گذشته زلزله خسارت جانی ناشی از تخریب نداشته اما در حین فرار ده‌ها نفر آسیب دیده‌اند.»
    استفاده از تجربیات زلزله رودبار در امدادونجات زلزله بم
    محمدحسن قوسیان، دبیرکل پیشین جمعیت هلال احمر که در زمان وقوع زلزله رودبار به عنوان امدادگر در مناطق زلزله زده حضور داشت، درباره تفاوت‌های امدادونجات در زلزله رودبار و زلزله‌های امروزی به ایسنا می‌گوید: «اولین زلزله‌ای که در خاطر من مانده، زلزله طبس است. من اصالتا اهل طبس هستم و در خاطرم هست که آن زلزله با شهرمان چه کرد. وضعیت امدادونجات چطور بود و ... در زلزله رودبار هم من به عنوان امدادگر از طرف دانشگاه تهران به مناطق زلزله زده اعزام شدم. سرعت امدادونجات به اندازه امروز و حتی به اندازه سرعت امدادونجات در زلزله‌ای مانند بم نبود. حدود دو هفته ما درگیر خارج کردن اجساد از زیر آوار بودیم که زمان طولانی محسوب می‌شود. می‌توان گفت که استفاده از تجربیات زلزله رودبار سبب شد تا در زلزله بم که تقریبا همان شدت را دارا بود، عملیات جستجو و نجات زودتر و بهتر انجام شود. »
    به سلامت روان در بحران‌ها توجه نمی‌شود
    فاطمه بابایی، روانشناس معتقد است که هرچه پس از زلزله‌های مختلف به موضوع قوانین و ایمن‌سازی و امدادونجات توجه شده، مساله سلامت روان کمتر مورد توجه قرار گرفته است. او می‌گوید: «موضوع سلامت روان بسیار جدی و حائز اهمیت است. اما متاسفانه توجه لازم به آن نشده و این مساله مهم مغفول مانده است. درسال‌های اخیر وبعد از زلزله در ورزقان البته جمعیت هلال احمر، سازمان بهزیستی و ... تیم‌هایی را تشکیل داده و به موضوع ورود کردند اما این سطح از مداخله نیز تنها محدود به یکی دو ماه پس از حادثه بوده و واقعیت این است که از سوی افراد متخصص نیز انجام نشد. لازم است مدیریت بحران یا هر نهاد دیگری متولی جدی سلامت روان در مناطق حادثه‌دیده شده و تا مدت‌ها نسبت به غربالگری افراد در معرض آسیب‌های روانی، افسردگی و ... اقدام کرده و به شکل رایگان برای درمان آنان مداخله کند.»
    وی ادامه می‌دهد: «مردم ما نوع دوستی هستند و در شرایط سخت به یکدیگر کمک بسیاری می‌کنند. اما باید بپذیریم که مداخلات در حوزه روان نیز امری تخصصی است و همانطور که جراحی قلب را به هرفردی نمی‌سپاریم، نباید انتظار داشته باشیم که هر فردی هم می‌تواند در حوزه روان مداخله کند. ما نیازمند حضور نیروهای متخصص در این مناطق هستیم. چرا که از نظر من نیمه پنهان امدادرسانی در هر حادثه‌ای رسیدگی به روح و روان حادثه‌دیدگان است. مثلا یک نفر تمام اعضای خود را از دست داده و یک جا ۱۰ نفر از اعضای خانواده خود را از دست داده است. اینکه افراد بتوانند درک کنند که این فرد چه حس و حالی دارد بسیار کار سختی است که حتماباید از سوی افراد متخصص انجام شود.»